2 سال و یک ماهگی (25 ماهگی)
سلام کوچولای مامان امروز تمیزکار داشتیم و شماها ظهر رفتین خونه ی مامان نازی ، الان یک فرصت فوق العادست برای نوشتن وبلاگ با آرامش و تمرکز تمام . به بودنتون خیلی عادت کردم ولی گاهی خیلی به این فرصت ها نیاز دارم و الان دقیقا در شرایطی هستم که دلم میخواد تنهای تنها باشم ، عکس های قدیمیم و خاطراتم را مرور کنم ، یه کم به خودم برسم و بعد بیرون برم و برای خودم خرید کنم ، کلا دلم میخواد چند ساعتی ، فقط چند ساعتی بدون استرس و نگرانی ، برای خودم باشم .خدا عمر طولانی به پدر و مادر و خواهرم بده که همیییییشه من را درک کردند و این موقعیت ها را برای من به وجود آوردن ، خدا حفظشون کنه واقعا برای من دلسوزانه زحمت میکشن . 25 ماهه شدین ، آریسا خیلی ع...
نویسنده :
مامان ندا
15:47